خرابکار
بازم از غذا خوردن افتادی و داری مامان را اذیت می کنی! امشب برات آبگوشت درست کرده بودم که خیلی دوست داری با هزار کلک و بازی خوردی! کوبیده را می گذاشتم روی گوشکوب و گوشکوب هم که دست خودت بود از روش کوبیده ها را می خوردی و آب آبگوشت را هم ریختم توی لیوان که اونم دستت بود مثل آب سر می کشیدی البته بماند که این وسط هر هورتی که می کشیدی یه با ر هم لیوان را می دادی به من که من هم بخورم و این وسط من بار ها و بارها خرگوش و موش شدم .... دیروز تو خونه با بابا تنها بودی پی پی کردی بابا بهت گفت برو دم دستشویی بیام بشورمت که رفتیو دو در دستشویی منتظر بابا ایستادی ماه پیش ٣ تا فلش و ٤ تا پستونک گم کردیم ،بماند که کی این وسیله ها را می گیره و ...
نویسنده :
مامان
9:54