آوینآوین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

برای آوین عزیز

زبلک !!!

1391/5/17 9:05
نویسنده : مامان
352 بازدید
اشتراک گذاری

آوین دختر زبلم تو این مدت که ریه هات عفونی شده خودت یه پارچه دکتر شدی و شربت ها  را از روی جاش تشخیص می دی ! اگه ظرف سیتریزین تو دستم باشه می گی "سیتین (سیتریزین)شیرینه" و اگه ظرف اکسپکتورانت تو دستم باشه میگی "ایتورانت(اکسپکتورانت) ترشه". تازه امروز تا ظرف اکسپکتورانت  را تو دستای بابا دیدی گفتی "اینو امروز نمی اورَم، بعداً می اورَم، فردا می اورَم"

=====

میآیی لپام را می کشی و می گی " عزیز منی، جیدَر منی، آجی تارا منی، فرشته منی، عزیزجون منی، اِشِ (عشق) منی"

=====

دختر گلم بردیمت باغ وحش ساری و بهت قول دادیم که شیر و یوزپَلَخ (یوز پلنگ) می ببینی رفتیم شیر همش خواب بود و یوز پلنگ هم نداشت.در عوض هر کی رو می بینی مگی "اِرس دیدم(خرس دیدم)، میمون دیدم"

"

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان مهبد كوچولو
16 مرداد 91 13:55
آخي عزيزم . الهي كه زود زود خوب شي دكتر كوچولو
عمه نيلوفر
17 مرداد 91 9:42
از الان پس کاراي خانم دکترا ياد گرفتي ايشالا درآينده هم بشي عزيزم دوست دأرم بوووووووس
لاله مامان آندیا
22 مرداد 91 23:01
ماجرای هندونه خیلی خیلی بامزه بود.بعدا خودش هم بخونه کلی از خودش خوشش می آد.باهوش با اراده است جیگر خاله . موهاشو کوتاه کردی؟ مبارک باشه