زبلک !!!
آوین دختر زبلم تو این مدت که ریه هات عفونی شده خودت یه پارچه دکتر شدی و شربت ها را از روی جاش تشخیص می دی ! اگه ظرف سیتریزین تو دستم باشه می گی "سیتین (سیتریزین)شیرینه" و اگه ظرف اکسپکتورانت تو دستم باشه میگی "ایتورانت(اکسپکتورانت) ترشه". تازه امروز تا ظرف اکسپکتورانت را تو دستای بابا دیدی گفتی "اینو امروز نمی اورَم، بعداً می اورَم، فردا می اورَم"
=====
میآیی لپام را می کشی و می گی " عزیز منی، جیدَر منی، آجی تارا منی، فرشته منی، عزیزجون منی، اِشِ (عشق) منی"
=====
دختر گلم بردیمت باغ وحش ساری و بهت قول دادیم که شیر و یوزپَلَخ (یوز پلنگ) می ببینی رفتیم شیر همش خواب بود و یوز پلنگ هم نداشت.در عوض هر کی رو می بینی مگی "اِرس دیدم(خرس دیدم)، میمون دیدم"
"
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی