آوینآوین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

برای آوین عزیز

ماه مهر و مدرسه ...

1393/7/2 14:08
نویسنده : مامان
436 بازدید
اشتراک گذاری

دخمر سلام

امروز جشن بازگشایی مدارس و مهذد کودک داشتین . برنامه اتون دو بخش داشت بخش اول داخل پارک پلیس و بخش دوم توی مهد کودک .  توی دعوتنامه از والدین هم خواسته بودند که توی جشن شرکت کنند. راستش من هم یه جلسه کاری مهم داشتم که بخاطرش چند نفری قرار بود از اصفهان بیان تهران . برای همین خیلی ناراحت بودم که نمی تونم توی جشنت شرکت کنم و وقتی که موضوع رو برات توضیح دادم خودت هم خیلی ناراحت شدی,  این بود که تصمیم گرفتم هر طوری شده خودم رو به جشنت برسونم. برای همین  صبح  رفتم اداره  و توی  جلسه که شکر خدا خیلی هم کوتاه بود  شرکت کردم  و بعدش با آژانس خودم رو به پارک پلیس رسوندم البته با تاخیر 20 دقیقه ای . وقتی اومدم فهمیدم که خیلی بهانه گرفته بودی و مدام از مربی هات می پرسیدی پس چرا مامان من نمی آد.و ...خلاصه با اومدنم خیلی خوشحال شدی و پریدی تو بغلم. هرچند من احساس کردم که تا آخر جشن استرس داشتی که نکنه من برم اداره و دلت نمی خواست از من جدا شی.   .. خلاصه اینکه برنامه ساعت 9:30 صبح از پارک پلیس روبروی سینما 6 بعدی شروع شد و عمو سعید براتون کلی بازی تدارک دیده بود که با مادرها و بچه ها برگزار شد. بازی ها بیشتر جنبه کمدی داشتن.  بعد از اتمام برنامه برگشتیم مهد کودک اونجا از زیر آینه و قران که دست مدیر مهدتون بود  رد شدین و عمو امیر براتون برنامه شاد اجرا کرد وکلی آهنگ ها ی مختلف از ترکی و بندی و عربی و .... نواخت و شما ها  حسابی بازی کردین و رقصیدین . هر چند که وسط رقص ترکی پای یکی از بچه ها به پاهات خورد و شما رو تا آخر جشن دمق کرد. بعد از اجرای عمو امیر از مامان و بابا ها  خداحافظی کردن و شما ها رو به کلاس های خودتون بردن تا اونجا کیک بخورین و جشن رو بدون مامان و بابا ها  ادامه بدین . من هم بعد از مراسم روی ماهت رو بوسیدم و به خدا سپردمت و برگشتم اداره .  دختر نازم خیلی خوشحالم که توی جشن شرکت کردم و تمام سختی این رفت و آمد اونم از این سر شر تا اون سر شهر تهران  با دیدن لبخندت محو شد ,همانطور که  بهت گفتم اینقدر برام با ارزشی که دوست داشتم جشنت همونطوری برگزار شه که دوست داری ...

 

به امید روزهای مدرسه ...

 

 

 

 

 

پسندها (4)

نظرات (5)

mona
2 مهر 93 16:51
avin jon eshalah mamani ye rooz poste madresato bezare.bos bos axe avalet kheyli naze voroojak
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
عمه نیلوفر
6 مهر 93 13:23
عزیزم ایشالا که عکسای مدرستوببینم عشق عمه. قربونت برم که اینقد نازی عزیزم
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
لاله
7 مهر 93 7:47
عزیز دلم تولدت مبارک ، ایشالله همیشه زیر سایه مامان و بابا ، شاد و تندرست باشی
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم از دعای قشنگت...
مامان مهدیه
7 مهر 93 10:29
آوين جونم تولدت مباااارك . انشالله هزار ساله شي بلاچه ي خاله . الهي كه هميشه تنت سالم باشه كولوچه ي من
مامان
پاسخ
ممنونم خاله مهربون
مامان خدیجه
8 مهر 93 12:25
ان شاءالله شاهد دانشگاه رفتنش باشید
مامان
پاسخ
چه دعای قشنگی! ممنونم