پاییزانه
نفهمیدم چی شد و از کی به موسیقی سنتی اینقدر علاقه مند شدی... برام خیلی عجیبه چون فکر می کنم بچه ها خصوصا توی این سن کمتر به این نوع موسیقی علاقه مند هستن. خودم حدس می زنم به خاطر نوع شعر شونه چونکه توی مهد قبلی خیام خوانی و حافظ خوانی داشتین یه علاقه ای برذات ایجاد کرده در هر صورت دختر ناز مامان به صدا و نوع موسیقی مهدیه خیلی علاقه منده و شعر هاش رو چند بار گوش می ده تا حفظشون کنه و بعد حفظ شدنشون باهاش هم خوانی می کنه!!! خیلی جالب هم این کار رو می کنه چون می خواد عین خودش بخونه و همون ژست ها رو بگیره!!!
یه چیز جالبه دیگه که حدود یکی دو ماهی هست که انجامش می دی وو این اواخر خیلی زیاد شده اینه که در مورد هر چیزی شعر می گی !!! البته من فکر می کنم که همه بچه ها تو این سن خیلی از احساسات و افکار خودشون رو در قالب شعر بیان می کنن از بچگی های خودم هم یادمه که خاله فاطمه هم توی این سن که بود همچین شعر هایی می گفت . ولی خوبیش اینه که مثلا اگه بخوام ازت در مورد مهدت بپرسم می گم مامان یه شعر در مورد مهدت بگو و شما تمام جزییات اون روز رو توی شعرت میاری .خیلی سعی می کنی که شعرت آهنگ داشته باشه و یه جورایی هم وزن باشه برای همین هم گاهی اوقات کلمات رو به چندین قسمت می شکونی و یا از کلماتی استفاده می کنی که اصلا توی فرهنگ لغات پیدا نمی شه و خودنت تازه ساختیشون . البته بیشتر اوقات خودت سوژه هارو پیدا می کنی مثلا داریم از مهدت برمی گردیم می گی "مامان می خوای یه شعر از خودم برات بخونم " بعدش چند تا سوژه بهم پیشنهاد می دی مثلا میگی "در مورد آسمون یا اتوبوس یا همه چی ؟" بعد از شنیدن جواب من هم شروع می کنی به شعر گفتن و همزمان هم خوندن!