آوینآوین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

برای آوین عزیز

ای بلا

1390/6/21 11:55
نویسنده : مامان
364 بازدید
اشتراک گذاری

عاشق بستن هستی و علی رغم اینکه دکتر قبلا می گفت نباید بهت بدیم ولی نمی تونستیم که بهت ندیم! چند شب داشتیم از  خونه علیرضا و خاله سارا بر می گشتیم و توی ماشین خواب بودی ! رفتیم بستنی بخوریم همین که بستنی را اوردن شما بیدار شدی !! تا حالا سابقه نداشته که بخوایم بستنی بخوریم و شما خواب باشی و بیدار نشی!! آخه مگه بستنی هم بو داره که بیدار می شی!

ای بلا! دیگه خیلی بهتر خطر را درک می کنی ! دیروز روی تخت من بودی داشتیم بازی می کردیم که هوس کردی چهار دست و پا یه دوری توی تخت بزنی به لبه تخت ک رسیدی بر خلاف دفعات قبل (یکی دو بار دیگه هم همین کار را کردی! اما نصف و نیمه و با کمک من) یه دفعه به سمت پایین تخت شیرجه نزدی و تا لبه تخت رفته بودی و هی من را نگاه می کردی و هی دستت را توی هوا می چرخوندی که فکر کنم میخواستی گام بعدیت را یه جورایی تخمین بزنی عسلم!!! خلاصه دیدی نه بابا اگه بری می افتی به کمک تاج تخت بر عکس شدی و با پاهانت اومدی پایین که چون قدت نمی رسید که تنه ات بالای تخت باشه و پاهات به زمین برسه من هم یه کوچولو کمکت کردم عزیزم!!!رفتی پایین تخت و به عروسک آبیت را  رسیدی !

دختر نازم همه از لولو می ترسن تو از سشوار!! الهی دورت بگردم حتی از خاموشش هم خیلی خیلی می ترسی! دیشب داشتم موهام رو سشوار می کردم بعد که دیدم می ترسی خاموشش کردم و گذاشتمش روی تخت نزدیک اسباب بازی که شاید به بهونه اسباب بازیت نزدیکش شی! اما دیدم نه بابا! مساله ترس جدی تر از این حرفاست و به من سفت سفت چسبیدی نفس مامان! ادر همین لحظه یه فکر خبیثانه به ذهنم خطور کرد و سشوار را بردم گذاشتم توی میز تلویزیون جای رسیوری که سوزونده بودی!!! و تو غیر یه بار که بابات کنار میز تلویزیون بود دیگه اصلا اونوری گذر نکردی!!!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ويانا
26 شهریور 90 11:35
واي چه كوچولوي نازي ييييييييييييييي زنده باشه چقدر خوش تيپه از سايت ما هم ديدن كنيد