آوینآوین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

برای آوین عزیز

آهای آهای زبل خان

1390/12/8 21:13
نویسنده : مامان
276 بازدید
اشتراک گذاری

دخترک گلم سلام!‌خوبی !‌نمی دونم وقتی بزرگ شدی و این نوشته را ها می خونی چه حسی بهت دست می ده!‌ اصلا می تونی باور کنی که چی کار می کردی و چه جور بچه ای بودی!

حالا بریم سراغ شیرین کاری های عسل مامان :

می گم :‌شما چی هستی ،‌می گی : "زِبل"،"شیـطو"

الان که دارم می نویسم رو پشت مامان نشستی و هی می گی "پیتو پیتو"

خیلی وقته که اجزای اصلی بدنت را می شناسی و الان یه هفته ای هست که وارد جزییات شدی و به زانو و پاشنه و پنجه رسیدی ،‌البته بین خودمون بمونه گاهی پاشنه و پنجه را قاطی می کنی !

می خوای بغلت کنم میگی :"ماما ماما بَخل"

تو مهد به شناختن رنگ ها رسیدی و الان رنگ آبی را خوب می شناسی گلم!

اینقدر  آنتن را دستکاری کردی و دست گل به آب دادی که این دفعه که ناخودآگاه تلویزیون برفکی شده بود خودت رفتی پشت  تلویزیون و سیم آنتن را جابجا کردی و دستکاری کردی!

چند روزی هست که خیلی لج باز شدی و اگه چیزی مطابق میلت نباشه به دو روش عمل میکنی :

اگه خونه باشیم: هر چیزی که دم دستت هست را پرت می کنی و میگی "دا،بِدِه" یعنی افتاد بده و اگه من بهت وسیله ات را ندم خودت نرم نرم به سوژه ات نزدیک می شی و من را نگاه می کنی تا عکس العمل من را ببینی و اگه من بهت بی توجهی کنم خودت بالاخره وسیله ای که انداختی بر می داری اما با اولین بار که من نگاهت کنم اون را می اندازی !

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله مرضيه
9 اسفند 90 11:29
آوين جونم خيلي بلايي. واقعا شيريني. يه شيطوني هايي مي كني كه آدم از خنده غش مي كنه كه تو اين همه باهوش و بلايي .