آفرین به زٍبٍل خان
زبل خان سلام!
الان که دارم می نویسم کبریت تو دستت هست و مدام میگی "آتیشِه"
پازل چوبی ٩ تیکه ات را دیگه کاملا حل می کنی یه ماه پیش بود که اتفافی متوجه شدیم جای هر تکه را تشخیص می دی (حالا دقیقاً از کی را متاسفانه نمی دونم)اما اون موقع با فشار سعی می کردی هر قطعه را سر جاش بگذاری اما دیشب باز هم البته اتفاقی متوجه شدم دیگه اینطوری نیست و هر تیکه را اینقدر می چرخونی تا درست سر جاش قرار بگیره مامانی!
فکر کنم کم کم داری دستشوی ات را می گی : ٣-٤ روزی هست که گاهی اوقات می گی "... دارم، بیم دَستشی " و اونجا که می ریم کارت را می کنی، گل تمیزم!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی