شیرین زبونم
مامان: آوین رفتی تبریز کی و دیدی؟
آوین: "بابیر خان"،"سیتار خا"
----------
آوین در راه تبریز رو به پدر جون که داره باهاش شوخی می کنه :"اذیت اذیت نَتن"
---------
دارم پوشکت می کنم :"اَستِه شدم دیده"
از اداره برگشتم بقیه را می نویسم :
"توی ده شلمرود"، اتل متل، یه روزی خانم خرگوشه، یه توپ دارم قلقلی، خوشحال و شاد و خندانم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی