مرواریدهای خوشگل ...
دختر ناز مامان سلام !!! چند روزی بود (کمتر از یک هفته پیش) که دندان خوشگل کوچولوی پایینت لق شده بود و شما هم با دستای نازت مدام بهش دست می زدی و دستکاریش می کردی.تا اینکه پنج شنبه ظهر که آماده شده بودیم تا بریم مهمونی خونه عمو جون رحیم (شهمیرزاد)و داشتیم با هم مسواک می زدیم یکدفعه ای گفتی "ا.. مامان پس دندانم کو؟ دندانم افتاد" , بله اینطوری شد که دندانت افتاد و با آبها رفت ... از قبل از افتادن دندانت هزار تا نقشه داشتی برای دندانات و یه روز می گفتی بگذاریم توی الکل و یه روز می گفتی باهاش گردنبند درست کنیم و خلاصه هر روز یه نقشه ای براش داشتی . چند ساعتی از افتادن دندان اولت نگذشته بود که دندان دوم پایینت رو هم دستکار...
نویسنده :
مامان
12:01