آوینآوین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

برای آوین عزیز

عیدوو ...

1393/1/11 9:31
نویسنده : مامان
352 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گل مامان سلام. امسال مفهوم عیدرو خیلی بهتر درک میکردی و از بس که از ما پرسیدی که عید چیکار می کنن و ما برات توضیح دادیم درست از ثانیه های بعد از سال تحویل چمدونت را برداشتی و لباس عیدی هات هم که تنت بود دم در ایستادی که بریم عید دیدنی و وقتی برات توضیح دادیم که در حال حاضر هیچ یک از فامیل ها تهران تشریف ندارن زدی زیر گریه که پس بریم شمال خونه عزیز جون اینا و باز برات توضیح دادیم که مامان فردا هم شیفته و باید تهران بمونیم کلی گریه کردی که "پس چرا گفتین عید می ریم مهمونی. پس چرا  من لباس عیدی پوشیدم". ما عصر روز اول عید رفتیم شمال 

بعد از یه انتظار طولانی و شیرین برای عید دیدنی  به مراد دلت رسیدی و گل سر و کفش و لباس عیدت رو پوشیدی و راهی عید دیدنی شدی.دیگه نگم ار اینکه هر جا می رفتی چه شیطونی هایی می کردی . و کلا  هیجانی که برای عید داشتی رو چه جوری بروز می دادی. توی دید و بازدید ها هم برای اینکه از تذکر های من دور باشی  پیش من نمی نشستی و می گفتی "چون انگشترت لباس من رو نخ کش می کنه من نمی ام پیشت . یا اینکه می خوای لباسام نخ کش شه"  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان مهبد كوچولو
16 فروردین 93 15:56
اي جانمممممممممممممم از اين دختر . خب ماماني يه انگشتر بپوش كه لباس دخملمو نخ كش نكنه .
مامان
پاسخ