آوینآوین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

برای آوین عزیز

از هر دَری

1393/2/31 8:20
نویسنده : مامان
281 بازدید
اشتراک گذاری

دختر ناز مامان می تونم بگم که مهد جدید برای همه مون تقریبا جا افتاده. دوستای زیادی اینجا پیدا کردی و حس همکاریت هم خیلی بالا رفته البته نمی دونم که اقتضای سنت هست یا از مهد جدید .اما علاوه برا اینکه این موضوع رو خودم حس کردم ,دیروز مربی ات هم تاکید می کرد که تو کلاس خیلی به بچه ها کمک می کنی و حتی چند تا از بچه ها از وقتی تو وارد کلاس شدی خیلی تند و تیز شدن و باهات رقابت می کنن . الهی مامان فدای گلش بشه !! می گفت می خوان عین شما زود به سوال ها جواب بدن (دخترن دیگه از بچگی معلومه که می خوان از همه سر تر باشن). انگلیسی ات هم خیلی تند تند پیش می ره و تیچر هدی از این موضوع خیلی راضی هست . به معلمات گفتم اینا که همش تعریف حالا بگین چه رفتار های اشتباهی از دخمر گلم سر می زنه که با هم اصلاحش کنیم هر چند به گلم ایمان دارم اما خوب ممکنه چیزایی باشه که از دستم در بره یا ندونم که بتونم کنترل کنم مربیات بعد از کلی فکر و تعارفات معمول با خنده گفتن که از اول کلاس تا تهش صندلی ات رو جابجا می کنی آخه مامان قربونت بره که یه لحظه آروم و قرار نداری ... از نظر انرژی , سوپر هستی و از بچه تر بودی هم همینطور بازیگوش بودی و حتی یادمه یه دفعه تو ماشین ایستاده خوابت برد و اگه نگرفته بودمت افتاده بودی ..تا مدت ها این سوژه ما بود انگار یه دفعه دی شارژ می شی مامانی . الان هم یه دفعه می بینم صدات نیست و سر برمی گردونیم میبینم که خوابیدی ...

 

برات دارم شعر سیاوش رو می خونم که "اگه دستام خالی باشه و باشم عاشق تو ..."با n تا سوال روبرو شدم 1-"دستام خالی باشه یعنی چی" 2-"فقط عاشق منی و...." بالاخره به این نتیجه رسیدیم که سیاوش باید خودش پاسخگو باشه ..

 

در مورد بدن انسان بعد از دستگاه گوارش و خون الان به نحوه تنفس رسیدیم البته احساس مس کنم یه مقداری مفاهیمش برات سنگینه شاید چون برات ملموس نیست در هر صورت بی خیال نمی شی و ازمون توضیح می خوای البته ناگفته نماند باعث شدی ما هم کمی مطالعه داشته باشیم؟ دیروز هم برات سوال بود که چرا آسمون آبیه ؟ ....

متاسفانه یکمی عصبی شدی و گذاشتم به حساب اینکه اقتضای سنته!!

راستی چند روز پیش  با آنیسا اینا سنگ نو رفته بودیم .خیلی دختر فعالی بودی و پا به پای ما می اومدی و حتی یه جاهایی از تکه سنگ ها بالا می رفتی و انگار تو صخره نوردی یا کوهنوردی استعداد داری ناز دونه مامان ...

 

عاشقتم مامانی

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

عمه نیلوفر
31 اردیبهشت 93 11:27
عزیزدلم در باهوش بودن شما که هیچ شکی نیست ما هم به شما افتخار میکنیم عشق عمه
مامان
پاسخ
ممنون نیلو جون.الان آقاجون بود می گفت به کی رفته ؟
مامان آنیسا
31 اردیبهشت 93 23:50
این قسمت آخررو فروغ جون کاملا به خودت رفته!شیر زنیه ایشالا همیشه شاد و پر انرژی باشه
مامان
پاسخ
فقط قسمت آخر رو ببوس دخمر تازت رو
عمه نیلوفر
1 خرداد 93 12:34
دقیقا عزیزم میدونیم که دیه چی میگه..............