آوینآوین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه سن داره

برای آوین عزیز

دختر مهربونم

1390/8/28 22:01
نویسنده : مامان
381 بازدید
اشتراک گذاری

دختر مهربون مامان الان که دارم می نویسم کنار من نشستی و مدام می خوای که در لب تاب را ببندی و وقتی مانع این کار شدم با دستات موهام را کشیدی و با پاهات به صفحه کیبورد کوبوندی!!! بوست می کنم و می گذارمت کنار رفتی تو اتاق و یه دور زدی و اومدی یه بوس خوشگل کردیم و موهام را به قصد در اوردن گیره موهام کشیدی و رفتی سراغ تلفن که کنارم بود و گرفتیش و گفتی "اَ عجیز" .

بهت میگن اینکار را نکت قبول سرت را کج می کنی و می گی :"اَبو"

بهت می گم هاپو چی می گه ،‌می گی "آبو"

می دونی که کی باید بگی نه می گم غذا می خوری می گی "نَه"

چند دقیقه پیش داشتم نماز می خوندم مهرم را می گرفتی و فرار می کردی و وقتی به سجده می رسیدم الله اکبر می گفتم ،‌مهرم را می اوردی و جلوم می گذاشتی و تا رکعت بعد را شروع می کردم بازیت شروع می شد!!

دیگه کاملا دست و پا و دهان را تشخیص می دی میگم دستها بالا، دستات را می بری بالا و وقتی می گم پاها بالا بکی از پاهات را می بری  بالا و برای نمایش دهان هم دو تا راه داری یا انگشت اشاره توی دهان و یا با کف دست روی کل دهان

بهت می گیم بوس بفرست کف دستت می ره روی لبای نازت و دستات را می بوسی

الان که دارم می نویسم بابا داره میوه می خوره و یه خیار داده به دستت که یه گازش زدو ی بقیه اش را داری میگذاری تو دهنم و با اون یکی دستت داری یکبار دیگه تلاش می کنی که در لب تاب را ببندی!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان پاتمه
29 آبان 90 7:51
سلام آخییییی چه دخمل شیرینی دارین ماشالله عاشق اون عکسش شدم که نی تو دستشه و داره یه کمشه میکنه دهنش ممنون به ما سرزدین خاله جون باز هم بیاین خوشحالمون میکنید