این روزای دل دل
دختر قشنگ مامان سلام ! این روزها خیلی بزرگ شدنت محسوسه و حرکات و رفتارت مثل دخمر های 3- 4 ساله شده! حس مادرانه ات حسابی گل کرده و مدام اَزَمون می خوای که آرومتر حرف بزنیم تا عروشکات از خواب بیدار نشن یا اینکه نگرانشون هستی و می گی شما رو عروسکام لگد کردین ؟! یا یه همچین کارایی...
می خوام فردا بیارمت اداره و از الان کلی ذوق دارم ...
شعر های مهد کودک را خیلی خوب می خونی و اینقدر ناز و عشوه وسطش داری که همه رو عاشق شعر خوندنت کردی مامانی!
فکر کنم توی مهد کودک تو پایه شیر خوار 3 تا نی نی دارین و شما هم که پایه بالایی(نوپا) هستین اونا رو به عنوان نی نی بین خودتون تقسیم کردین و یه جورایی تصاحبشون کردین ! آخه دیروز می گفتی" اِسام (حسام)نی نی منه ، رومینا نی نی مانیا هست و رهام هم نی نی کسری هست !" دیروز مامان حسام رو دم مهد دیدم می گفت آوین لپای حسام رو می کشه و نازش می ده و می گه "تپل منی" یا میگه "توپولو". بیچاره مامانش روش نشد بگه که اگه ما نخوایم دخترتون به نی نی ما لطف کنه کی رو باید ببینیم؟