آوینآوین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

برای آوین عزیز

خرابکار

1390/8/30 9:54
نویسنده : مامان
360 بازدید
اشتراک گذاری

بازم از غذا خوردن افتادی و داری مامان را اذیت می کنی! امشب برات آبگوشت درست کرده بودم که خیلی دوست داری با هزار کلک و بازی خوردی! کوبیده را می گذاشتم روی گوشکوب و گوشکوب هم که دست خودت بود از روش کوبیده ها را می خوردی و آب آبگوشت را هم ریختم توی لیوان که اونم دستت بود مثل آب سر می کشیدی البته بماند که این وسط هر هورتی که می کشیدی یه با ر هم لیوان را می دادی به من که من هم بخورم و این وسط من بار ها و بارها خرگوش و موش شدم ....

دیروز تو خونه با بابا تنها بودی پی پی کردی بابا بهت گفت برو دم دستشویی بیام بشورمت که رفتیو دو در دستشویی منتظر بابا ایستادی

ماه پیش ٣ تا فلش و ٤ تا پستونک گم کردیم ،‌بماند که کی این وسیله ها را می گیره و باهاش چی کار می کته؟ جمعه ای رفتم تا لباس ها را بگذارم لباس شویی که دیدم توی واشر یه چیزی داره برق می اندازه  و وقتی لایه اش را باز کردم با یه فلش زنگ زده روبرو شدم و تازه علت اینکه اینقدر تو لباس شویی سرک می کشی را فهمیدم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله معصومه
5 آذر 90 8:00
خاله جون حرف مامانت گوش نكن، هركاري دوس داري انجام بده. چه معني داره بچه به اين كوچولويي و نازي حرف بزرگترها رو گوش كنه.فقط بازيگوشي كن خاله جون.
mona joooooooooooon
20 دی 90 21:18
اوین جووووووووووووووونی عاشق خرابکاریهاتم منتظر بعدی شیم