آوینآوین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

برای آوین عزیز

یادگیری

دختر ناز مامان سلام!   نمی دونم بخاطر سنت هست یا بخاطر خودت که همه چیز را خیلی زود یاد می گیری و خیلی زود هم یادت می ره! دیروز بابا خواب بود و من و تو هم داشتیم با هم بازی می کردیم که یه دفعه تصمیم گرفتم تا اجزای صورت را بهت یاد بدم اول از چشم شروع کردم به این ترتیب که انگشتم را می بردم سمت چشمهام و مدام می گفتم چشم چشم !!!!بعد دستام را می بردم سمت چشم های تو و می گفتم چشم چشم ! چند دفعه که تکرار کردم بعد ازت خواستم که چشمای من را نشون بدی که انگشت ظریفت را داشتی تو چشمام می کردی !الهی که مامان فدای هوش نی نی خودش بشه! نمی دونی که چقدر خوشحال شدم که دیدم می تونی چشم هام رو نشون بدی ! هر چند که می دونم بیشتر داری تقلید می ...
22 مرداد 1390

ای بلا

عاشق بستن هستی و علی رغم اینکه دکتر قبلا می گفت نباید بهت بدیم ولی نمی تونستیم که بهت ندیم! چند شب داشتیم از  خونه علیرضا و خاله سارا بر می گشتیم و توی ماشین خواب بودی ! رفتیم بستنی بخوریم همین که بستنی را اوردن شما بیدار شدی !! تا حالا سابقه نداشته که بخوایم بستنی بخوریم و شما خواب باشی و بیدار نشی!! آخه مگه بستنی هم بو داره که بیدار می شی! ای بلا! دیگه خیلی بهتر خطر را درک می کنی ! دیروز روی تخت من بودی داشتیم بازی می کردیم که هوس کردی چهار دست و پا یه دوری توی تخت بزنی به لبه تخت ک رسیدی بر خلاف دفعات قبل (یکی دو بار دیگه هم همین کار را کردی! اما نصف و نیمه و با کمک من) یه دفعه به سمت پایین تخت ش...
20 مرداد 1390

دخترک شناگر من

از اونجایی که خیلی ذوق کردم که برات مایو گرفتم و توی مایو خیلی بامزه تر می شی توی خونه چند تا عکس با مایو ازت گرفتم:
19 مرداد 1390

آوین و عکسهای تابستانی

سلام به روی ماه نشستت مامان!!! بالاخره دیروز غروب بعد از تلاش ها و کنکاش های بسیار برای پیدا کردن یه مایو تو قد و قواره شما موفق شدم برات یکی پیدا کنم. اونم کجا؟ تو نزدیک ترین مرکز خرید به خونمون!!!! می گن یار  در کوزه و ما گرد جهان می گردیم؟ آخه وقتی تو استخر کودک زیر سه سال راه نمی دن مایو برای چی می خوای!!!اینو فروشنده ها می گفتن و البته پر بیراه هم نمی گفتن!!! ولی خبر ندارن که این از سفارشای مهد جدیدت هست برای گرفتن عکس تابستانی !!! خلاصه بازم کارمون دقیقه ۹۰ آماده شد و ... امروز که به مهد تحویلت دادم گفت که ۲ تا عکس ۱۶ *۲۱ می گیرن که هزینه اش ۳۰ تومن می شه!! تو این زمونه که دارم برات می نویسم این مقدار برای ۲ ...
16 مرداد 1390

فعالیت های این روزای آوین

 این روزا خیلی "دو""دو" می کنی!! میگم یک می گی "دو" . اون موقعی که کلاغ "پر" می گفتی می گفتم چهار می گفتی "پْ"!!! نمی دونم چرا وقتی یه چیز جدید یاد می گیری چیزای قبلی را دیگه نمی گی به عنوان مثال هر کاری می کنم دیگه کلاغ پر را نمی گی در عوض بْبْی می گه بب را خوب می گی!!! آها یه چیزی تازه یادم اومد.اون اولا که تازه می خواستی یاد بگیری وایستی هر وقت که می ایستادی هر چند خیلی کوتاه بود و در حد یکی دو ثانیه ما خیلی تشویقت می کردیم و برات دست می زدیم !!! اونا مونده تو گوشت الان که دیگه خیلی خوب می ایستی و خودت می تونی تعادلت را خوب حفظ کنی و حتی یه چیزی بذاری رو زمین و بردار...
16 مرداد 1390

آوین و بچه های دیگه ...

ختر گل مامان سلام   خیلی برام جالبه که عکس العملت را در برابر بقیه بچه هایی که یه جورایی هم سن و سال یا هم بازیت محسوب می شن ببینم نفسم!! فکر کنم اولین نی نی که دیدی و درک کردی که یه چیزی شبیه نی نی   یا عروسک هست "هانا" نی نی ۴۰ روزه خاله نسیم بود که به شدت علاقه مند بودی که لمسش کنی و نازیش کنی !! از اونجایی که من هم  مانع می شدم شما هم حریص تر می شدی و مثلا اگه تو حال خودت بودی و داشتی بازی می کردی مننتظر یه فرصت یا بهتر بگم یه غفلت می گشتی که بیای و نازی کنی !! آها اگه نی نی را هم بغل می کردیم دوست داشتی که تو هم تو همون بغل پیش نی نی باشی! بالاخره هم خاله نسیم این فرصت...
15 مرداد 1390

این روز های شیطونک

سلام دخترک عزیزم! ماه مامان این روزا حسابی مشغول بازیگوشی هستی و یه لحظه غفلت ازت خسارات سنگینی به بار می اره!!   دیشب مانیتور لپ تاب ببه واسطه آتیش سوزوندن شما از بدنه جدا شد!!!! رسیور ماهواره رو هم که قبلش سوزونده بودی عزیزم!!!
11 مرداد 1390