آوینآوین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

برای آوین عزیز

شیرین زبونم

مامان: آوین رفتی تبریز کی و دیدی؟ آوین: "بابیر خان"،"سیتار خا" ---------- آوین در راه تبریز رو به پدر جون که داره باهاش شوخی می کنه :"اذیت اذیت نَتن" --------- دارم پوشکت  می کنم :"اَستِه شدم دیده" از اداره برگشتم بقیه را می نویسم : "توی ده شلمرود"، اتل متل، یه روزی خانم خرگوشه، یه توپ دارم قلقلی، خوشحال و شاد و خندانم  
21 خرداد 1391

چوپان دروغگو

دختر خوشگل مامان سلام! البته به قول خودت اون وقتی که گوشی تلفن را می گیری و میگی "الو سلام اوبی؟ چیتوری!" داری کم کم دستشویی ات را می گی و از اونحایی که تو دستشویی بستر آب بازی فراهم هست ٥ بار اضافه تر از اونچه که لازم هست ما را تو دستشویی میکشونی عزیزم! دیشب تو گاشوت ... کردی بلند شدی از روش و می گی "سلام ..." . روزی n بار به همه چیز سلام می کنی: "سلام مامان"،"سلام بابا"، "سلام آوین" اون موقعی که یه کار خوب میکنی یا وقتی که یکی از مهره های سخت پازل را جاش می گذاری می گی"ماشالا آوین"،"آفرین آوین" خیلی که احساساتی میشی خودت رو نازی می کنی و میگی "آوین اوبِه، نازِ" یا اینکار ر...
28 ارديبهشت 1391

یاد دنیای شیرین دریا بخیر!

وقتی ما کوچولو بودیم یه فیلم می داد که توش یه بچه کوچولو(ساحل) بود که مدام می پرسید : این چیه! چیکار می کنه! حالا چند روزی که شما شدی ساحل مدام می پرسی:"ای شیه ؟، ای شیه؟". حتی بعضی چیزهایی را که کاملا میدونی و حتی موارد استفاده شون را هم خوب بلدی مثل "روژ لب". دیروز روژ لب من را برداشتی و همین که چهره من را دیدی برای تلطیف فضا پرسیدی "ای شیه؟" من هم که نمی تونستم جلوی خندم را بگیرم گفتم : یعنی تو نمیدونی این چیه و شما جواب دادی "ماثِ(مربوط به لب و دهانِ)،اوشِله (خوشگله)" . اگه چیزایی را که می دونی چیه اما نمی تونی بیان کنی ازت بپرسیم می گی "ای اینه"     ...
28 ارديبهشت 1391